آخرین روز در رحم مادر
آسموني هاي من ، كمتر از 24 ساعت ديگه به به دنيا اومدنتون مونده . اين روزاي آخر خيلي سخت اما همراه با يك انتظار قشنگ بود و همون عشق ديدار شما به من طاقت و تحمل اين سختي ها و دردها را داد . از ديروز تا حالا نميخوام حتي براي يك لحظه دستمو از روي شكمم بردارم چون مي دونم دلم براي تكوناي قشنگتون تنگ ميشه . با تمام وجود حستون ميكنم وقتي دست و پاهاي كوچولوتونو به شكمم فشار ميدين انگشتاي كوچولوتون حس ميشه اما خدايي خيلي پهلوونيد چون ميخواين پوست شكم مامانو پاره كنيد و بياين بيرون . الهي بميرم شماها هم مثل من خسته شدين . ديگه چيزي نمونده . اين مدت بارداري همش استرس پاره شدن كيسه آب ، زايمان زودرس ، پيچيدن...
نویسنده :
مامان ندا
12:20